۱۳۸۷ فروردین ۳۱, شنبه

بسیار خوب بنده به عنوان یک بشریت قبول می کنم که به قول دوستان هویجوری ! و بسیار الکی زنده مانده ام !
دوستان عزیز همکار دوره ام کرده اند که تو چطوری زندگی می کنی ! با باد هوا ! خوب علاقه به خوردن ندارم . دوست داشتم نیاز خوردن از زندگی بشریت محو می شد ... نیاز بی خودی است خدایی !... دوستان اینجا روزی 5 وعده هله هوله می خورند ...
ساعت 9 صبحانه , ساعت 11 شکلات و شیرینی و کیک با قهوه یا نسکافه , ساعت 1 ناهار , ساعت 4ونیم هم که یا بستنی یا هندونه ای یا چیزی در این مایه ها ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر