امروز گیتی جونم ( نمکدون خالص ) اومد دفتر و همدیگه رو بعد از مدت ها دیدیم . نمکدون جونم چقدر بزرگ و ناز و خانم شدی . منم از دیدنت خیلی خوشحال شدم .
----------------
تا نیم ساعت دیگه باید برم باشگاه . من می توانم ...
----------------
هر قدر فکر می کنم به خودم و تو، میبینم تو خیلی خوبی . با تمام آزار ها و اذیت های من می سازی . تو خیلی خوبی . من آرامش ندارم . من در هوا وول می خورم ، ولی تو باز خوبی . من بی قرارم . من زیادی جیغ جیغ می کنم . من از خیلی چیز ها بدم می آید . من خیلی مغرورم . من زیاده خواهم . من برای تو بشریت خوبی نیستم . من در مقابل تو با جنبه نیستم . من برای تو مرغم یک پا دارد. اما تو خوبی . زیادی خوبی و این همه خوبی برای من زیادی است . هرچند می دانم درست شدنی نخواهم بود و می دانم تو همیشه خوب خواهی ماند ...
مرا ببخش !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر