۱۳۸۷ دی ۱۶, دوشنبه

دیشب توی عالم خودم , تنها توی اتاق روشنفکریمون ! ( توش فیلم و کتاب و کامی و اینها داریم )نشسته بودم و به رپ خونی شاهین نجفی گوش می دادم و غرق شده بودم تو اشعار و سر تکون می دادم و باهاش می خوندم که یک هو ! دقیقن همینجوری یک هو , آقای همسر اومد تو و گفت نه جدی بیا بگو ببینم تو زندگی شما ( خانواده مون ) کدوم زنی رو سراغ داری که بهش ظلم شده و چه می دونم حق برابری براش قائل نشدن و کسی روی حرفشون حرف زده؟ یا بابای کدومتون از گل بهتون کمتر گفته ؟
گفتم که هر چه قدر هم اطرافمون پر از انسان های روشنفکر و باز باشه باز هم جامعه خرابه , باز هم وقتی داری رانندگی می کنی باید به تیکه های مردهای راننده گوش کنی و هیچی نگی , باز هم وقتی یک جایی عصبانی بشی و داد بزنی پشت سرت هزار تا حرف در میاد که زنیکه فلان و بهمانه فقط چون صدات از صدای اون بلندتر بوده , یا کافی فقط یک زن بخواد تنها زندگی کنه یا خیلی چیزهای دیگه ... ببین تازه این ها توی روشنفکرهاست یعنی بی خیال شهرستان و روستا و قبیله ...
پ.ن:
دوست جون:
manzooret az rooshanfekr haa faghat tehrane??
yani fekar mikoni too shahrestan roshanfekr peyda nemishe ya sharayet sakhtare?
من همینجا از دوست جون خوشگلم معذرت می خوام فکر کنم بند آخر نوشته ام توی ذهن خودم یک جور دیگه بود . اصلاح می شود :
ببین تازه این ها توی انسان های مدعی روشنفکری و شهر های بزرگه یعنی بی خیال شهرستان های کوچک و روستا و قبیله ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر