۱۳۸۷ دی ۲۸, شنبه

نمی دونم باید خوشحال باشم یا ناراحت ؟!
خوشحال باشم که بعد از چند سال صدای یک دوست رو می شنوم که به یاد من افتاده ؟
ناراحت باشم چون بعد از این همه مدت که بهم زنگ زده به خاطر اینه که براش کاری انجام بدم ؟!
آدم بدی نیستم که کاری از دستم بر بیاد برای کسی ولی نخوام انجام بدم ولی یک جورایی ناراحت کننده است , هست دیگه ... بعد از این همه مدت , چه کاری , کاری که در حیطه اختیارات بشریت نباشه ... نمی دونم ... من که هیچ وقت از این مدل کارها نمی کنم ...
تازه این رو هم برای اینکه می دونم اینجا رو نمی خونه نوشتم. حداقل روی دلم نمونه و غم باد نگیرم ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر