۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

بودنت را شکر

یک روز خوبم ، یک روز بد ! ... یک روز افسرده ، یک روز خجسته ، یک روز دیوانه ، یک روز از شدت گریه زرد و بی حال ! یک روز استوارم ، یک روز می خندم ، یک روز ناله دارم و یک روز غُر ! یک روز غم دارم و یک روز ذوق ! شده ام مرغ بال و پر بسته ! شده ام پرنده ! می ترسم دق کنم ! می ترسم کم بیاورم ... خودم را سپرده ام به جریان ! می نالم ... تا ساعت 3 شب در چشمهایم جغد دارم ! از زندگی اجتماعی ام گله دارم !
زی زی برایم نوشته : بودنت را شکر !
خدایا بودنم را چه شکر ؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر