۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

بهناز من ای ناز

وقتی با کسی سفر میری اون هم چند روزه خیلی بیشتر از سال ها آشنایی باهاش آشنا میشی ... احساس می کنی تازه کشف کردی اخلاق اش رو ، روحیات اش رو ...یعنی الان من بهنازی رو خیلی بیشتر از این هفت ، هشت ساله که می شناسم دوست دارم ... یعنی میگم چطور میشه این همه احساس تو وجود یکی خونه کرده باشه ... این دختر پر از شادی و احساس های عمیقه ... خیلی صافه ، خط خطی و کج و معوج نداره ... راسته ... ریا ندار ، ادا نداره ، خیلی بوسه ... فکر کردم حتمن باید براش اینجا همچین مطلبی رو بنویسم که بدونه خیلی تکه یکدونه است ... یک دنیا بوس.
فقط کلی ناراحتم که یک داداش دیگه ندارم !!! D:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر