۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

بچه خَر است

این بچه دوس نداشتن من به خدا حکایت نداره ، من از ازل بچه دوس نداشتم ، همین جا هم اعلام می کنم که  کودکی خوبی داشتم  ، نه بهم تجاوز شده ! نه بابام کتکم می زده ! نه مامانم تو حموم زندانیم می کرده ! نه داداشم معتاد بوده ! نه تبعیض جنسیتی داشتیم تو خونمون ! نه فقیر بودیم ! نه زشت و ایکبیری بودم ! و هزاران نه دیگه ... کلی هم حال کردم در کودکی ، همیشه شاگرد اول بودم ،تیزهوش بودم کلی (: ،  همیشه تو چشم بودم ، کلی همه جا تحویلم میگرفتن و خلاصه صفایی کردم در طفولیت ... ولی دوس ندارم ! از ونگ ونگ بچه متنفرم ، از اون نه ماه بارداری بی زارم ، از اون هیکل زشت و  بی ریخت قلمبه بدم میاد ، از اینکه هی حس کنی یکی بهت لگد میزنه چندشم میشه ، اینقدرم تو گوشم خوندن که وای نگوو ! ناشکری نکن ! خدا بدش میاد ! برو بابا دلتون خوشه ، خدا یک مشت آدمیزاد اوشگول ریخته تو این دنیا که دارن همدیگه رو می خورن و تیکه پاره می کنن  بدش نیومده ! از تنفر من از بچه بدش میاد اونوقت !؟
در هر حال بچه خَــــــری بیش نیست .

۱ نظر:

  1. خیلی خیلی خیلی... خوب می نویسی
    کاش ارومتر بودی... کاش هیچی نمی فهمیدی...
    کاش همه چیزو انجوری که می خوان می دیدی...
    گویا تو از من شاکی تری...
    می خونمتتتتتتتتتتتتتتتتتت

    پاسخحذف

نظر