۱۳۸۷ مرداد ۵, شنبه

نمی نویسم ... پس وقت ندارم ... بیچاره ام از بی وقتی و بی برقی ...

-----

ادیسون بهشت و هر چه در آن است هم برایت کم است ... خدا بهت حال بده اساسی !

-----

این شاهکار آقای شاهکار بینش پژوه حال آدم را خنک می کند و مرهمی است برای گرمای بی برقی این روزها ...

خدا دوست دارد لبی که ببوسد
نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد
...

-----

این سه نقطه گذاشتن ها دیوانه ام می کند ولی عادت شده برایم ... معتاد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر