سه سالی میشد که با هم دوست بودیم . خیلی باهوش بود . شنیده بودم حتی المپیاد دانش آموزی قبول شده تو ایران ولی به دلایلی نرفته برای بین المللی . بحث مدارس تیزهوشان شد . فهمیدم که اونم قبول شده ولی باز به دلایلی نرفته . کم کم برام داشت جالب می شد این دلایل . آدم خوبی بود. با تمام بچه ها رفیق بود . 7 نفر دوست بودیم که خوب دعوا و قهرم چاشنی دوستیمون بود . اما وقتی دقت می کردم به بچه ها می دیدم تنها اونه که هیچوقت نه باکسی دعواش شده نه قهر کرده . تا اینکه سنمون رسید به بحث در مورد دانشگاه رفتن و اینکه کی قبول میشه و کجا قبول میشه و چه رشته ای قبول می شه من که عاشق معماری و خلبانی ! بودم (یک جورایی به دو تاشون رسیدم !! ) سعیده و معراج که کامپیوتر دوست داشتن . زهرا برق دوست داشت . ثمانه که از همون موقع هم می خواست زود ازدواج کنه ! . میترا هم که زبان دوست داشت و نمی دونم چرا ریاضی می خوند . اما سحر از همه با استعداد تر بود . ریاضی و فیزیک رو قورت می داد و حتی چند بار از استاد حسابانمون که مرد مهربونی بود ایراد اساسی گرفت . زبان انگلیسی هم که فول بود .تست زدنش هم عالی بود. هیچی کم نداشت برای رتبه ی زیر 100 . همه می دونستیم . ولی یک آمای !!! بزرگ داشت که گفت : من که نمی تونم دانشگاه برم .
سحر بهایی بود . یعنی پدر و مادرش بهایی بودن . توی ایران ما وارث دین پدرانمون هستیم . کاری هم از دست ما بر نمیاد . به این دلیل هم بود که وقتی تیزهوشان قبول شده نرفته . یعنی ثبت نامش نکردم . المپیاد هم همینطور . بخاطر اینکه خصوصی ترین عقایدش با مملکت ما جور در نمیامد . به دلیل اینکه اینجا آدم ها رو به خاطر انسانیت نمی سنجند . نمی بینند سحر ایرانی بود . ایران رو هم خیلی دوست می داشت ! خیلی بیشتر از ما یی که همه چیز در اختیار داریم اما مخ نداریم !
بعد از 7 سال چند روز پیش دیدم سحر آنلاینه . کلی حال کردیم . با اینکه می دونم موقعیت برای رفتن داشت اما سحر هنوز ایران بود .
نمی دونم این قوانین مسخره تا کی گریبانگیر ماست .
نمی دونم چند تا سحر از ایران فرار می کنند نه برای آزادی ! که برای آزادی .
نمی دونم تا کی این استعدادهای خوب رو فقط به خاطر دین از دست میدیم .
نمی دونم تا کی با اسم دین همدیگه رو لت و پار می کنیم حالا یا جسمی یا روحی .
نمی دونم دموکراسی کی می تونه سایه بندازه روی ایران.
نمی دونم خرافات و کج فهمی کی دست از سر این مردم بر می داره .
نمی دونم کی می خواهیم بفهمیم که خوب بودن انسان ها رو از روی رفتار و اعمالشون باید سنجید .
نمی دونم . نمی دونم . نمی دونم ...
-----------------------------
می دونم که سحر انسان خوبی بود .
سحر بهایی بود . یعنی پدر و مادرش بهایی بودن . توی ایران ما وارث دین پدرانمون هستیم . کاری هم از دست ما بر نمیاد . به این دلیل هم بود که وقتی تیزهوشان قبول شده نرفته . یعنی ثبت نامش نکردم . المپیاد هم همینطور . بخاطر اینکه خصوصی ترین عقایدش با مملکت ما جور در نمیامد . به دلیل اینکه اینجا آدم ها رو به خاطر انسانیت نمی سنجند . نمی بینند سحر ایرانی بود . ایران رو هم خیلی دوست می داشت ! خیلی بیشتر از ما یی که همه چیز در اختیار داریم اما مخ نداریم !
بعد از 7 سال چند روز پیش دیدم سحر آنلاینه . کلی حال کردیم . با اینکه می دونم موقعیت برای رفتن داشت اما سحر هنوز ایران بود .
نمی دونم این قوانین مسخره تا کی گریبانگیر ماست .
نمی دونم چند تا سحر از ایران فرار می کنند نه برای آزادی ! که برای آزادی .
نمی دونم تا کی این استعدادهای خوب رو فقط به خاطر دین از دست میدیم .
نمی دونم تا کی با اسم دین همدیگه رو لت و پار می کنیم حالا یا جسمی یا روحی .
نمی دونم دموکراسی کی می تونه سایه بندازه روی ایران.
نمی دونم خرافات و کج فهمی کی دست از سر این مردم بر می داره .
نمی دونم کی می خواهیم بفهمیم که خوب بودن انسان ها رو از روی رفتار و اعمالشون باید سنجید .
نمی دونم . نمی دونم . نمی دونم ...
-----------------------------
می دونم که سحر انسان خوبی بود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر