۱۳۸۶ بهمن ۲۴, چهارشنبه

سر درد دارم . سر درد شدید دارم ... سرم لبریز شده از غیبت و خاله زنک بازی و غرغر های مسخره ... همش غیبت ... همش پشت سر همدیگر حرف زدن ... همش دخالت های بی مورد ... همش وراجی های بیهوده ... خسته ام , خیلی خسته ... گوش های بیچاره ام دیوانه شده است , از بس چیزهای مزخرف شنیده ... بعضی اوقات آرزو می کنم کاش کر بودم , نمی گویم لال چون زبانم در اختیارم هست , برعکس خیلی از اطرافیان و خیلی از انسان ها ولی گوش هایم را چه کنم ... دیوانه شدم از پشت چشم نازک کردن ها ... کلافه ام از لجبازی های بچه گانه , کی گفته خانم ها خاله زنک هستند به خداوندی خدا مردهایی می شناسم وحشتناک , در دو به هم زنی و وراجی و خاله زنک بازی و لجبازی ... خسته ام از بس این پشت سر اون حرف زد و اون پشت سر این ... خسته ام از این روزهای پر آشوب و پر هیاهو ...

ایرانی دست از اخلاق های ایرانی بردار ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر