امروز از همان روزهایی بود که هزار و یک کار انجام دادم برای یک کار ! و در آخرش هم همه آن هزار و یک کار درست انجام شد ولی به آن یک کار مهم آخر نرسید !!! روزهایی که از همان اول دلم به رخت شویی می افتد را درک نمی کنم ... یعنی اصلا اعتقادی به این چیزها ندارم ولی !
-----
وای فکرش را بکن عبدالله نوری کاندید بشود ... رد صلاحیت نشود ( آرزو بر جوانان عیب نیست ) و من را یاد شب نشینی های نه سال پیش بیاندازد !!! زمانی که فقط 16 سالم بود ...
-----
نشسته اند بحث سیاسی می کنند , وارد که می شوم سوال می پرسند که اگر در انتخابات آینده فقط کروبی و احمدی نژاد و قالیباف کاندید باشند! به کدام رای می دهی و تنها گزینه ی من حزب است ... یعنی در این صورت این من نیستم که باید به تنهایی نتیجه بگیرم بلکه یک فکر بالاتری باید تصمیم بگیرد ...
ولی چه جهنمی می شود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر