وقتی مطلب آقای گلمکانی رو برای نمایش ماجرای ناپدید شدن شهرزاد شادمان خوندم پیش خودم گفتم حتمن باید نمایش رو ببینم ... بعد هی نشد و هی نشد تا اینکه اتفاقی به زی زی گولو گفتم زنگ بزنه ببینه اجرا تا کی ادامه داره که فهمیدیم روز آخر اجراست ... کلی هماهنگی به عمل اومد تا بتونیم توی این ترافیک شلوغ برسیم نیاوران و خانم همسر دائی هم بهمون پیوند بخوره و چهار نفره بریم بشینیم یکی از زیبا ترین تئاترهای دانشجویی رو ببینیم ...
آیه کیان پور تک و تنها اندازه ی یک گروه بود و اجرای هفت نقش متفاوت رو به عهده داشت ...
نقش یک مدل زیبا و خوش ادا با لباس پر دار سفید
نفش یک پسر بچه ی گوگولی و مو سیخ سیخی که همیشه در حال اوپس اوپس هستند
نقش یک خانم اهوازی با لهجه و چادر گل گلی
نقش یک دکتر و متخصص خون آشام با لباس مشکی و دستکش قرمز
نقش یک دختر جیگل 6 ساله با شنل و لباس قرمز و سبد پر از مربا که همه رو ماچ می کنه
نقش یک عدد کاندید شهرداری با سیبیل هیتلری و بارونی و چکمه مشکی
نقش شهرزاد با یک لهجه ی عادی و مانتو سفید و شلوار جین
در آخر هم شهرزاد با لباس عروسی
کاری از علی منصوری
خیلی فراتر از تئاتر دانشجویی بود ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر