۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه


تقصیر از من نیست ... من بی گناهم ... زمان ! هر چه می کشم از زمان و زمانه است ... به من هیچ دخلی ندارد که وقت نمی کنم به آقای هاشمی زنگ بزنم برای بلیط تئاتر کرگدن ... وقت ندارم چند دقیقه توضیح بدهم که یک جای خوب بدهد و بالکن نباشد و شنبه و سه شنبه و چهارشنبه نباشد ... چه کنم وقت نمی کنم ... وقت نمی کنم زنگ بزنم خانه موسیقی که بگویم بلیط جشنواره را با ما 50 % حساب نکردند ... وقت نمی کنم دوستان را دعوت کنم شبی دور هم بشینیم و نخودچی خورون راه بندازیم ! وقت ندارم بروم تیراژه آن پالتو مشکی خوشگله رو که هفته ی پیش دیدم , بخرم ! وقت نیست که بشینم کتاب هایی که هفته پیش روز نمایش شهرزاد شادان خریدم را بخونم ... وقت نیست یک ماکارونی خوشمزه ی قرمز پر چرب برای آقای همسر عزیزم بپزم ... وقت نمی کنم برنامه ریزی کنم برای مهمانی آخر هفته ی مری ... عجب روزهایی از پی هم می گذرد ...

زی زی گولو می گوید زودتر برویم کرگدن را ببینیم تا بازیگرانش دلزده و خسته نشدند از اجرا ! ( البته زی زی منظورش فقط به صابر ابر است !)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر