۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

هویجوری

دائی جان تصادفات نموده اند ! و گویا چند روزی بیشتر ماندگار شدند ، پس میرویم به سوی دیدن تآتر !!! آخ جون توفیق اجباری به این میگن ها ، واینکه چقدر من زورم زیاده ! به این که سه تا آدم گنده و تپل مپل رو الان فرستادم توی صف تآتر شهرو اون ها هویجوری موندن تا گیشه تآتر شهر باز بشه و انگار نه انگار می تونستم اینترنتی خرید کنم بلیت ها رو !!!
روز خوبی خواهد بود ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر