اصلن به من چه !
به من چه که کتاب را آفریدی
و هالیوود را ، تا که فیلم را
و کامپیوتر را ، حالا همان رایانه را
و اینترنت را
و بدتر از آن ای دی اس ال پر سرعت را
و سیاهی موهای مرا
و قد ِ متوسط ِ رو به بالایم را
و داغون بودن و بوی قرمه سبزی دادن مغزم را
و انگشتان کشیده ی مردانه ام را
و تیز بودن هوشم را
و کنجکاوی دلم را
که حالا
بشینی محاکمه کنی مرا
برای بی خوابی های شبانه
و ساعت 3 خوابیدن روزهای کاری
و بلند شدن ساعت 7
و ساعت 6 خوابیدن روزهای تعطیل
و بلند شدن ساعت 9 حالا فوقش 10
و سوزش چشم های همیشه مشکی ام
و لرزش دستان مردانه ام
و اخم های پاشیده شده روی صورتم
و سر دردهای همیشه گی ام ، که شاید میگرن
و نگاه های ناراحت همراه ِ نازنینم
و حالت تهوع های چندش آورم
به من چه
که من آدم نبودم ...
به من چه که کتاب را آفریدی
و هالیوود را ، تا که فیلم را
و کامپیوتر را ، حالا همان رایانه را
و اینترنت را
و بدتر از آن ای دی اس ال پر سرعت را
و سیاهی موهای مرا
و قد ِ متوسط ِ رو به بالایم را
و داغون بودن و بوی قرمه سبزی دادن مغزم را
و انگشتان کشیده ی مردانه ام را
و تیز بودن هوشم را
و کنجکاوی دلم را
که حالا
بشینی محاکمه کنی مرا
برای بی خوابی های شبانه
و ساعت 3 خوابیدن روزهای کاری
و بلند شدن ساعت 7
و ساعت 6 خوابیدن روزهای تعطیل
و بلند شدن ساعت 9 حالا فوقش 10
و سوزش چشم های همیشه مشکی ام
و لرزش دستان مردانه ام
و اخم های پاشیده شده روی صورتم
و سر دردهای همیشه گی ام ، که شاید میگرن
و نگاه های ناراحت همراه ِ نازنینم
و حالت تهوع های چندش آورم
به من چه
که من آدم نبودم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر