۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

نفسم گرفته زین جا

یک آتشفشان
فریاد
اشک های نهفته در دل امید
سکوت آرزو
نفس بریده
باز هم من و همه
و گُر گرفته
پریدن پلک های تو
و ادامه
پایان
و می رسد روزی که ...
شاید بی من
با آرزو  و امید
لبخند
حتی بی من ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر