۱۳۸۶ آذر ۱۴, چهارشنبه

برای بعضی ها ...

خواستم جواب ات رو اینجا بدم که ثبت بشه , برای خودم , که هر از گاهی بخونمش و به یاد داشته باشم کجا بودم و کجا هستم , می خواهم کجا بروم ...
من همیشه یک آدم درگیر بودم .. با خودم ... با محیط اطرافم ... با انسا ن های دور و برم ... همیشه یک فرق هایی با دیگران داشتم که فقط خودم می دونم و می فهمم و فقط گاهی دیگران متوجه می شوند ... چون حوصله توضیح بی مورد نداشتم و ندارم , نمی گذارم زیاد توجه جلب کنه این تفاوت ها ... پس تمام حرکات و رفتارهایی که از من سر میزنه از همین تفاوت ها سرچشمه می گیره که زیاد قابل درک نیست ... من همیشه دوست داشتم خیلی چیزها رو تجربه کنم و کردم ... خودم می دونم که نسبت به سنی که از من گذشته خیلی بیشتر و بالاترم ... برای همین برای هیچ کس نمی تونم توجیه کنم کارهایم رو ...
اما همیشه برای بعضی ها که خیلی هم زیاد نیستند توی دوران زندگی ام احترام قائل بوده و هستم و هیچ وقت فراموششون نمی کنم . چون بعضی از تجربیاتی که شاید قابل گفتن نیست رو به من اهدا کردن , تجربه ها و حس هایی که شاید توی دنیا خیلی نیستن کسانی که تجربه کردن اون ها رو ...
در هر حال من هستم , زنده ام , خوش و شاید هم سرخوش ! همیشه هم از دور همراه بعضی ها بوده ام و برایشان ارزوها کرده ام ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر